[8] "Death or Life"
مرد قد بلندی بود که چهرشو با یه ماسک مشکی پوشونده بود
مرد : انگار سرهنگ یه مامور اماده رو انتخاب کرده
جیمین : همینطوره
مرد : برای اینکه بتونی سر از کار اونا در بیاری باید عضوی از اونا باشی .
جیمین: برای نفوذ به همچین باند بزرگی نیاز به فرد نفوذی داریم.
مرد : ما یه نفرو تو زندان داریم اون میتونه بهت کمک کنه بهشون نزدیک بشی.
جیمین: این یعنی من باید برم زندان ...
مرد: سازمان یه هویت و پرونده خلاف جعلی واست ساخته تا بتونی با یه پوشش وارد زندان بشی و بتونی توجهشونو جلب کنی .
ببینن پارک ممکنه زمان ببره ولی اگه بتونی اطلاعات کامل رئیس باند رو بفهمی ما میتونیم اون دخترو پیدا کنیم .
جیمین: بله قربان متوجهم
مرد : عامل نفوذی ما تو زندان گفته که یکی از افراد معتمد رئیس باند توی زندانه و قراره دو هفته دیگه ازاد بشه . تو باید از این فرصت استفاده کنی و توجهشو جلب کنی .
جیمین: مشکلی نیست انجامش میدم.
.مرد: گوش کن پارک باید خیلی مراقب باشی جایی که داری پا میزاری اصلا جای نرمالی نیست پس باید مراقب امنیت خودت باشی همچنین باید مراقب باشی اطلاعاتی که به ما میدی اشتباه نباشه پس خیلی دقت کن. افراد ما تو زندان هواتو دارن اگه چیزی لازم داشته بهشون بگو.
جیمین : نگران نباشید من میدونم باید چیکار کنم
مرد: خوبه ... امیدوارم موفق باشی
جیمین: ممنونم قربان
بعد از مکالمه ای که با اون مرد داشت از اونجا رفت و سوار ماشین شد و به طرف رستوران دوستش جونگکوک راه افتاد.
+ دست بجنبونید پسرا سریع تر
مشتریا منتظرن اینا سفارشات اخرمونه پس زودتر انجامشون بدین.
گارسون: رئیس یه نفر به اسم پارک جیمین اومده میخواد شمارو ببینه.
+ چی ؟ جیمین اومده . وی ای پی خالیه؟
گارسون : بله قربان
+ راهنماییش کن به اونجا منم میام
گارسون : چشم
+ عجیبه که جیمین اومده منو ببینه اونم بعد این همه وقت.
جیمین
بعد از چند دقیقه گارسون برگشت و منو به سمت طبقه وی ای پی راهنمایی کرد
گارسون : لطفا اینجا منتظر بمونید
......
مرد : انگار سرهنگ یه مامور اماده رو انتخاب کرده
جیمین : همینطوره
مرد : برای اینکه بتونی سر از کار اونا در بیاری باید عضوی از اونا باشی .
جیمین: برای نفوذ به همچین باند بزرگی نیاز به فرد نفوذی داریم.
مرد : ما یه نفرو تو زندان داریم اون میتونه بهت کمک کنه بهشون نزدیک بشی.
جیمین: این یعنی من باید برم زندان ...
مرد: سازمان یه هویت و پرونده خلاف جعلی واست ساخته تا بتونی با یه پوشش وارد زندان بشی و بتونی توجهشونو جلب کنی .
ببینن پارک ممکنه زمان ببره ولی اگه بتونی اطلاعات کامل رئیس باند رو بفهمی ما میتونیم اون دخترو پیدا کنیم .
جیمین: بله قربان متوجهم
مرد : عامل نفوذی ما تو زندان گفته که یکی از افراد معتمد رئیس باند توی زندانه و قراره دو هفته دیگه ازاد بشه . تو باید از این فرصت استفاده کنی و توجهشو جلب کنی .
جیمین: مشکلی نیست انجامش میدم.
.مرد: گوش کن پارک باید خیلی مراقب باشی جایی که داری پا میزاری اصلا جای نرمالی نیست پس باید مراقب امنیت خودت باشی همچنین باید مراقب باشی اطلاعاتی که به ما میدی اشتباه نباشه پس خیلی دقت کن. افراد ما تو زندان هواتو دارن اگه چیزی لازم داشته بهشون بگو.
جیمین : نگران نباشید من میدونم باید چیکار کنم
مرد: خوبه ... امیدوارم موفق باشی
جیمین: ممنونم قربان
بعد از مکالمه ای که با اون مرد داشت از اونجا رفت و سوار ماشین شد و به طرف رستوران دوستش جونگکوک راه افتاد.
+ دست بجنبونید پسرا سریع تر
مشتریا منتظرن اینا سفارشات اخرمونه پس زودتر انجامشون بدین.
گارسون: رئیس یه نفر به اسم پارک جیمین اومده میخواد شمارو ببینه.
+ چی ؟ جیمین اومده . وی ای پی خالیه؟
گارسون : بله قربان
+ راهنماییش کن به اونجا منم میام
گارسون : چشم
+ عجیبه که جیمین اومده منو ببینه اونم بعد این همه وقت.
جیمین
بعد از چند دقیقه گارسون برگشت و منو به سمت طبقه وی ای پی راهنمایی کرد
گارسون : لطفا اینجا منتظر بمونید
......
۲۷.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.